این روزها شاهد اکران عمومی فیلم سینمایی قلاده های طلا هستیم . فیلمی که بطور قطع با سفارش و دستور حاکمیت برساخته شده و از حمایت های همه جانبه حاکمان و قدرت مداران برخوردار بوده است . نحوه اکران عمومی آن نیز برهمان سبک و سیاق است ، به نحوی که با تمهید مقدماتی به تعطیلی نمایش فیلم های رقیب و جلوگیری از اکران عمومی آنها پرداخته اند تا بتوانند مردم را به تماشای چنین فیلم موهن ومبتذلی سوق دهند . اینها که گفته شد آنچنان تعجب و تاسف برانگیز نیست ، چرا که تمام حکومت های دیکتاتوری در طول تاریخ ، همواره در توجیه اشتباهات و زشت کاری ها و اعمال شنیع خود کوشیده اند واز هیچ تلاشی برای منکوب سازی مخالفان و منتقدان خود و قلب حقیقت و تحریف واقعیات و دروغ سازی به منظور جلوگیری از روشن شدن زوایای تاریخ و تحمیق مردم فروگذار ننموده اند. این امر تا بدانجا پیش رفته که مقدس ترین باورهای انسان را نیز به خدمت گرفته و در این بازی کثیف وارد ساخته اند که نمونه بارز و عینی آن ، استفاده ابزاری از دین و مذهب در طول تاریخ است که تا عصر ما نیز تداوم یافته و نمونه و مصداق بارز آن ، حکومت جمهوری اسلامی است.
زمان ساخت و نمایش این فیلم در سینماهای ایران ، به وضوح و روشنی حکایت از آن دارد که حاکمیت ، علیرغم همه شعارهایی که در مورد مرگ اعتراضات مردمی و به اصطلاح آنان ، نابودی فتنه سر داده و می دهند ، از ترسی فروخورده و احساس فقدان مشروعیت مردمی در رنجی سترگ است و بدین وسیله سعی در توجیه اعمال زشت خود و تخریب و مشوه سازی چهره معترضان مردمی و رهبران آنان دارد تا شاید بتواند به نوعی بیننده را قانع سازد که اعتراضات مردمی با هدایت بیگانگان و با توطئه خارجی و طراحی آنها ایجاد گشته و مردم معترض و نمادهای جنبش اعتراضی ، سر در دامان بیگانگان دارند.این نمایش مضحک ، یادآور فیلم های دوران فاشیسم و استالین است.هرچند که گرته برداری حاکمیت از فرمولها و فرآیندهای کهنه و پوسیده آن دوران ،همچون دادگاه های نمایشی و تلویزیونی ، مصاحبه های فرمایشی متهمان و فعالان سیاسی و فرهنگی در برابر دوربین و اقرار و اعتراف به دروغ هایی علیه خود و دیگران و.... گستره ای بسیار وسیع را دربر میگیرد و حکایتی بس طولانی و دردناک است که متاسفانه در این سالها روندی فزاینده و رو به رشد را طی نموده است.بی اخلاقی و از زدن هر انگی به میلیونها معترض بیگناه فروگذار نکردن ، اشاعه و ترویج ریاکاری و دروغ و توجیه زشت ترین اعمال و رفتارها ، همچون کشتن بیگناهان و تجاوز به شهروندان ، مباح شمردن جان ، مال ، آبرو ، حیثیت و ناموس مخالفان و منتقدان و ایراد انواع خسارات مادی و معنوی و این همه را ، عین انسانیت و دین مداری دانستن و مستوجب انواع پاداش های دنیوی و اخروی دیدن توسط حاکمان شریعت مدار و شریعت مداران مطلق العنان ؟؟؟!! نیز نکته ای درخور توجه است که بیننده آن را به خوبی در می یابد.
از این همه دردناک تر ، توهین صریح حاکمیت ، کارگردان ، هنرپیشگان و نقش آفرینان و سایر دست اندرکاران این فیلم به اقشار عظیم و میلیونها ایرانی است که در اعتراض به رفتارهای ضد انسانی ، ضد دموکراسی و فراقانونی حاکمیت به خیابان ها آمده و در نهایت مسالمت جویی، بدیهی ترین حقوق انسانی ، شرعی و قانونی خود را طلب مینمودند و در مقابل با اقدامات سبعانه و ددمنشانه نیروهای امنیتی مواجه و به خاک و خون درغلطیدند.شاید جای آن داشت که مردم در اعتراض به نمایش آثاری اینگونه ، ساکت ننشینند ، آستین همت بالا زنند وغریو فریادهای اعتراض خود را سردهند و به گوشهای فروخفته برسانند که سکوتشان فریادی رسا بوده و همچنان در اعتراض اند. تاسفی صدچندان بر هنرمندانی است که ارزش هنری و وجاهت خود را به مسلخ برده و قربانی ساخته و خود و آبرویشان را به ثمن بخس فروخته و به حراج گذارده اند. آنان باید بدانند که با این توهین به ملت ایران،خود را فدای دروغ بزرگ تاریخ نموده اند و با این قبیل کارها نخواهند توانست روحی در کالبد این مرده متعفن بدمند. کودتاگران اگر آبرو و مشروعیتی می داشتند ، هرگز نیازی به این فعالیتها نمی دیدند.
حاکمیت با به نمایش در آوردن این فیلم و جاسوس و عامل بیگانه خواندن شهروندان بیگناهی که تنها مطالبه آنان ، ابتدایی ترین حقوقشان بوده است ، اصرار و ابرام خود بر تداوم و استمرار روش های قرون وسطایی گذشته را به روشنی بیان داشته تا آنانی که کوچکترین بارقه امیدی در ذهن خود به تنبه و تعقل حاکمان و اصلاح روند موجود داشته اند به روشنی دریابند که امید عبثی را در سر دارند و در همچنان بر همان پاشنه می چرخد.به دیگر سخن باید دریابیم که روش و منش قدرت مداران زورگو بر همان است که بود ، پس ما نیز بر همان باشیم که باید باشیم.
سید مصطفی علوی