آیت الله خامنه ای در سخنرانی اخیر خود در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ، تاکیدی مفرط " بر آرمان گرایی" داشته و از " واقعیت سازی و واقعیت نمایی " گفته است و اینکه "... چند دولت مستکبر که دارای توانایی های سیاسی و اقتصادی و رسانه ای هستند با دستگاه رسانه ای و تبلیغاتی انصافا قوی خود ، سعی می کنند واقعیت سازی کنند و با واقعیت سازی و واقعیت نمایی ، مسئولان و مردم را دچار خطا در مخاسبات کنند..." ، اما به زودی گفته های خود را فراموش نموده و در همین سخنرانی میگوید "...واقعیت این است که مشکلات وجود دارد ، اما نباید آنها را گردن این و آن انداخت...". وی در فرازی دیگر از از همین سخنرانی می گوید :"... راه مقابله با تحریم های بین المللی و فشارهای اقتصادی ، اجرای " اقتصاد مقاومتی " است. ایشان همچنان برعدم تغییر در رویکرد خود و دولت منسوبش ؟ تاکید ورزیده و در ادامه ، همه را توصیه به صرفه جویی و استفاده از تولیدات داخلی نموده است.
ایشان با انکار مسائل و مشکلات موجود که واقعیاتی بس تلخ و کشنده اند و همگی از سو مدیریت و عدم تدبیر و بی کفایتی ایشان و دولت برآمده از کودتای 88 ناشی گردیده است ، تنها به فرار از واقعیت ها می پردازد.
انکار واقعیات موجود که در حال رقم زدن فجایعی جبران ناپذیر برای ایران می باشد و سودجویی از اصطلاحاتی همچون "واقعیت سازی و واقعیت نمایی " نفعی برای وی نخواهد داشت. ایشان که در قسمتی از سخنرانی خود به این واقعیت که : "... مشکلات وجود دارد ..." اذعان نموده ، چگونه است که دشمنان را واقعیت ساز و واقعیت نما میداند تا بدین ترتیب مردم و مسئولان را به خطا در محاسبه وادارند؟ آیا به راستی واقعیت نمایی از صفات دشمنان است؟ اگر چنین باشد جای آن دارد همه از دشمنان خود سپاسگزار باشند که واقعیات را به آنها می نمایانند.
در اینجا بجاست یادآوری این بیت معروف که : آینه چون نقش تو بنمود راست
خود شکن ، آئینه شکستن خطاست
ایشان با تاکید بر آرمان گرایی و تقبیح و مذمت واقعیت گرایی ، به امری اعتراف نموده که سالهاست دلسوزان ملک و ملت ،خیرخواهانه بدان اصرار میورزند و از سوی حاکمیت متوهم آزرده می گردند. آرمان گرایی متوهمانه ای که نتیجه آن جز حاکمیت خیال پردازانه آرزوها و بلند پروازی های حانمانسوزی که اقتصاد ، فرهنگ ، سیاست ، اجتماع ، خانواده و... را درنوردیده و بنیان تمام ارکان جامعه ایرانی را از هم فرو پاشیده و به نابودی کشانیده ، نبوده است.
حاصل آرمان گرایی ( و نه واقعیت گرایی ) رهبر جمهوری اسلامی در این دهه هاست که سرمایه های ملی را به تاراج برده و فساد را در ارکان دولت نه تنها توسعه بخشیده ، که نهادینه ساخته و در یک کلام ، کشور را به خاک سیاه نشانیده است.
هنگامی که توهم در سیاست برجای واقعیت قرار میگیرد ، موجب می شود که کشوری با اقتصادی بس نحیف و با سهمی بسیار اندک از تجارت جهانی ( نیم درصد ) با سرتاسر جهان به مقابله برمی خیزد و رفتار و گفتار خصمانه و سخیف رهبران آن بدون در نظر داشتن منافع ملی کشور ظهور و بروز یافته و تماما به زیان مردم تمام میگردد. آنگاه که قطعنامه های شورای امنیت را ورق پاره ای بیش می خوانیم که تنها شایسته سطل زباله است ، آن هنگام که ناوهای هواپیمابر را آهن پاره ای می نامیم وسلاح هایمان که در معادلات جهانی ، ارزش و اعتباری چنان که باید فاقدند را ابلهانه پشتوانه هل من مبارز طلبیدن های خود قرار می دهیم ، باید نیز منکر واقعیت ها باشیم و واقع گرایی و واقعیت نمایی را مذموم بدانیم.
جالب اینجاست که آقای خامنه ای همچنان که واقعیت نمایی را تقبیح می نماید ، خود نه تنها به واقعیت سازی و واقعیت نمایی وارونه و تحریف واقعیت ها میپردازد و آن را مشروع میداند که در دستورالعمل های حاکمیت به رسانه های گفتاری و شنیداری و بویژه صدا و سیما ، همواره بر آن تاکید میورزند.
اینک در حالیکه ملت ایران هر روزه فجایعی دردناک را با تمام وجود لمس می نمایند و در شرایطی که اکثریت مردم با گرانی و تورم اقسار گسیخته دست به گریبان اند و تاوانی بس سنگین را میپردازند ، حاکمان متوهم و گریزان از واقعیت ، همچنان به تداوم چالش بی نتیجه و پر هزینه با غرب پای می فشارند ، بر طبل جنگ می کوبند و بر سر آنند که حتی به بهای جان هزاران هزار انسان بیگناه ( چه خود آنان را به مسلخ برده و قربانی شان سازند ، یا در اثر جنگ ، جان در بازند و یا در اثر فشارها و آثار ناشی از تحریم ها به دیارعدم رهسپار گردند ) در آسمان آمال و آرزوهای قدرت طلبانه خود ، سیر آفاق و انفس نمایند ، تداوم این وضعیت نه تنها ضروری است که تنها راه حیات آنان است.
آیا با خیالبافی و آرمان گرایی متوهمانه رهبر نظام جمهوری اسلامی ، نتیجه ای جز سیاه بختی برای ایران و ایرانی حاصل گردیده است؟
دکتر سید مصطفی علوی
5/5/1391
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر