۱۳۹۱ فروردین ۹, چهارشنبه

وصیت نامه آرش رحمانی پور که دقایقی پیش از اعدام نوشته شده است: افتخارم این است که ایرانی هستم


وصیت نامه آرش رحمانی پور که در اختیار کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران قرارگرفته است.
آرش رحمانی پور یکی از دو زندانی متهم به محاربه که در هشتم بهمن ماه گذشته به همراه محمدرضا علی زمانی اعدام شد، دقایقی پیش از اعدام وصیت نامه ای را نوشته است که متن آن در روزهای اخیر در اختیار کمپین بین المللی حقوق بشر قرار گرفت.

در خبر منتشره در پایگاه اطلاع رسانی دادسرای عمومی انقلاب از آرش رحمانی پور به عنوان «یکی از متهمان پرونده اغتشاشات» و از معترضان به نتایج انتخابات یاد شده بود. در حالی که او در فروردین ماه سال گذشته و دوماه پیش از انتخابات در منزل خود بازداشت شد و بسیاری از اتهاماتی که علیه وی مطرح شده و مبنای صدور و اجرای حکم اعدام قرار گرفت مربوط به زمانی بود که وی کمتر از
۱۸ سال سن داشت. بر همین اساس نسرین ستوده وکیل آرش در گفتگویی با کمپین بین المللی حقوق بشر با تاکید بر این که پرونده ی موکلش از پرونده های اعدام زیر ۱۸ سال است اظهار داشت که این بار اعدام زیر ۱۸ سال از بین متهمان سیاسی قربانی گرفته است.

با آنکه طبق آیین نامه اجرای احکام در جریان اجرای حکم باید وکیل و یا وکلا و خانواده متهم حضور داشته باشد، خانواده و وکیل آرش رحمانی پور، از اجرای چنین حکمی اطلاع نداشتند و پس از اجرای مخفیانه حکم و اعلام آن در رسانه های عمومی از این امر اطلاع یافتند.

آرش رحمانی پور در نامه ای دیگر که تاریخ آن مربوط به یک ماه پیش از اعدام است، در خصوص حکم اعدام خود نوشته است: “می گویند آرش گناهکار است چون جوانی است فاسد و به خداوندان این کشور اعتقاد ندارد و خداوندان نو به جای آنها می گذارد. من جوانی فاسدم چون گناهانی دارم. گناهکار مدعی است که امور جدی را سرسری می گیرد و درون وجدان تاریخ ما را زیر سوال می برد و چنان می نماید که به بعضی امور اعتنایی تام دارد در صورتی که هرگز به آن عنایتی نداشته است. می پندارد با ماست اما با بیگانه و دشمن دوستی می کند، می پندارد از ماست اما به تاریخ ما ریشخند می زند. آیا این ریشخند گناه نیست که درخور سزا باشد؟ شاید کسی بگوید آیا شرمگین نیستی که در دنیا چنان زندگی کردی که جان خود را به خطر انداختی؟ در جواب به معترض خواهم گفت اشتباه در این است که اندیشه مرگ و زندگی نزد تو اهمیت دارد ولی چنین نیست و تنها چیزی که شخصی باید نگران آن باشد این است که آنچه می کند درست است یا نادرست و حقیقت است یا باطل و ارزش است یا … . وگرنه تمام دلاورانی که در عرصه ی دفاع از این مرز جنگیده اند از سفیهان بوده اند”.

متن وصیت نامه ی آرش رحمانی پور که در اختیار کمپین بین المللی حقوق بشردر ایران قرار گرفته است در پی می آید:

به نام دوست
پدر و مادر واژه‌هایی است که زیباییش آرامم می‌کرد اما من ارزش این زیبایی را نتوانستم به خوبی درک کنم ولی افتخارم وجود آن‌ها بود.
چیزی به پایان نمانده است.
نماز و روزه و دیگر حقوق دینی که به گردن داشتم و تازه با آن اخت شده بودم را به خدا می‌سپارم.
و اما ایران. من افتخارم این است که ایرانی بودم و برای ایران گردنم بوی طناب دار را حس کرد.
در مورد نظام اسلامی حاکم چیزی نمی‌گویم چون حکایت عجیبی خواهد بود اگر زمانی کسی این نوشته را بخواند.
تن کشته و گریه‌ی دوستان
به از زنده و خنده‌ی دشمنان
مرا آر ]عار[ آید از آن زندگی
که سالار باشم کنم بندگی
آرش رحمانی‌پور
۸۸/۱۱/۷

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر