نجوایی با مرجعیت
...خدا ما را و تو را از فتنه ها نگهدارد و بر تو در دوزخ ترحم کند. تو امروز به وضعی افتاده ای که سزاست هر که تو را بدان حال بیند ، برایت طلب رحمت کند.
به تحقیق که بار نعمت خدا بر دوش تو سنگین شده ( چرا ) که به تو بدنی سالم و عمری دراز داده. حجت های خدا بر تو استوار است ( چرا ) که قرآن را می دانی و فقه دینش را خوانده ای. بدان که کمترین کتمان حق و سبک ترین باری که بر دوش داری این است که به وحشت ظالم انس گرفتی و راه گمراهی را با نزدیکی خودت به او و اجابت دعوت او برایش هموار نمودی.
وه ؛ چه می ترسم که فردای قیامت به همراه خائنان ، گرفتارگناه خود باشی و برای اعانت و یاری به ظالمان مسئول باشی. تو مالی را گرفتی که از آن تو نیست واز آن کسی گرفتی و به کسی نزدیک شدی که به هیچکس ، حق او را رد نکرده و تو هم با تقرب به او ، هیچ باطلی را رد نساختی.
تو دوست داشتی کسی را که با خدا می جنگد. آیا چنان نیست که تو را دعوت کردند و از تو قطبی ساختند برای توجیه و گردانیدن ستم خود ، و تو را نردبان گمراهی خود قرار دادند ؟؟
در دل عوام جای گرفتی و آنها بدور تو جمع شدند و از رای تو پیروی کردند. اگر چیزی را حلال داشتی ، حلال دانستند و اگر حرام داشتی ، حرام دانستند...
این الفاظ و عبارات ، گوشه ای از نامه منتسب به امام سجاد ( ع ) ، چهارمین امام شیعیان به یکی از فقهای نامدار هم عصر و زمان خود ، به نام زهری است که صرفنظر از سند و انتساب آن ، عباراتی بس زیباست که حکایت هر روزه بسیاری از عالمان دینی دین فروش هم عصر ماست. آنانی که علم دین را بر دوش می کشند و در کسوت شریعت مداران ، دین و شریعت را چوب حراج زده اند و به ثمن بخس ، هر روزه میفروشند.
فقها و مراجعی که در طول تاریخ اسلام ، همواره خود را منادی عدل و داد و عدم سکوت در برابر ظلم و جور و حاکمان ظالم می دانستند ، دیر زمانی ست که با حمایت های بی دریغ و همه جانبه خود از حکام جور و تایید ستم های هر روزه حاکمان ، و در بهترین حالت با سکوت معنادار و تایید آمیز خود ، ظلم و بیداد را در بدترین اشکال خود ، ترویج می نمایند.
دقت در عبارات و مضامین این نامه ، عبرت آموز و تداعی گر همین روزهای ماست که می بینیم مرجعیت با همراهی و گاه با سکوت خود ، تایید کننده این مظالم بیشمار است. گویا این نامه در همین روزها و خطاب به علما و مراجع حاضر نگاشته شده. هم آنان که با برخورداری از رانتها و امتیازات مادی حکومت ، چنان دست در مال و جان مظلومان فرو برده اند و توجیه گر زشت ترین افعال حاکمان جور به نام دین و شریعت گردیده اند که هر جنبنده ای را از دین و شریعت بیزار می سازد.
چشم خود را بر این همه نابسامانی و جنایت و بیداد بسته اند ، ولی برای کوچکترین مسائل و اموری پیش پا افتاده ، چنان رگ غیرت برمی جنبانند و خشم آگین فریاد بر می آورند که انسان از این همه یک بام و دو هوایی در حیرت می ماند.
بر منابر وعظ و خطابه ، چنان موعظه می کنند و امر به تقوا و پرهیزگاری ، که گویا خداوند را به عینه می بینند ، اما از بیع وشرای جانها و اموال و اعراض و نوامیس مردمان ابایی ندارند و هراس را به دل های سخت شان راهی نیست.
حاکمان دیگر کشورها را به عدل و داد توصیه مینمایند ، ولی در کشور خود بر تمام بیدادها چشم و دهان بسته اند.
برقع کنار رفته زنی در هزاران کیلومتر آنسوتر را برنمی تابند ، ولی ظلم و اجحاف بر زنی دردمند و بیمار و دارای فرزندانی خردسال را که تنها به جرم دفاع از حقوق دیگر انسانها ( که شوربختانه ، از تاکیدات همان شریعتی است که اینان مدعی آنند ) بارها زندانی وانواع شکنجه ها را به جان خریده و اینک نیز به حکمی ناعادلانه و بدون ارتکاب جرم وگناهی که مستوجب چنین مجازاتی باشد ، باید سال ها در زندان بماند و شریعت مداران را خوابی سنگین فراگرفته است.
نرگس محمدی ها کم نبوده و نیستند . این ستم ها در طول این سالها بر مردم ما رفته و می رود و عالمان دین مدار را سکون و سکوت در برگرفته است. گویا احادیث و روایاتی را که بر منابر میخوانده اند به فراموشی سپرده اند.
آیا کلام زیبای علی (ع) در نهج البلاغه را که فرمود: خداوند از عالمان پیمان گرفته است که در برابر گرسنگی شکم مظلوم و سیری شکم ظالم ، ساکت نمانند نخوانده و نشنیده اند؟ و یا کلام رسول خدا (ص) را به فراموشی سپرده اند که فرمود: کسی که بشنود فریاد دادخواهی فردی را ، و وی را پاسخ نگوید ، مسلمان نیست.؟؟
دکتر سید مصطفی علوی
25/2 1391
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر