۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۲, سه‌شنبه

عفو از تعقیب ؟؟!! توهم یا واقعیت.


صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی در اجلاس " ارتقای سلامت نظام اداری " در تاریخ  10 اردیبهشت ماه 1391 مطالبی را بیان داشته و با ذکر توجیهاتی  می گوید : "... متهمی که اتفاقا  اتهام وی کوچک نیست و بنابر مصالحی مورد رافت نظام قرار گرفته و در حقیقت مورد " عفو از تعقیب " قرار میگیرد ... ".
در بدو امر چنین پنداشتم که شاید این اصطلاح در حقوق جزا و کیفری وجود داشته و بنده ار آن بی اطلاع بوده ام  ، ولی با مراجعه به منابع علمی و حقوقی و بررسی آنها مشخصا دریافتم  که اصطلاح و واژه ای تحت عنوان  "عفو از تعقیب " در ترمینولوژی حقوق وهیچیک از منابع حقوقی  وجود ندارد ، زیرا اصولا تا قبل از رسیدگی به یک  پرونده  و ختم رسیدگی و صدور حکم محکومیت قطعی و شروع به اجرای آن ، عفو نه تنها  قابل اجرا و اعمال نمی باشد  که حتی قابل  تقاضا  از سوی محکوم علیه یا ذینفع نیز نخواد بود که هیات عمومی دیوان عالی کشور نیز طی رای وحدت رویه ای که حکم قانون را دارد ، بر این امر و موارد پیش گفته تاکید ورزیده است.
حال با این مقدمه و با توجه به عدم ذکر این اصطلاح خود ساخته و من درآوردی در هیچیک از منابع علمی ، به وضوح درمی یابیم که قاضی القضات نابغه و مدعی دانش و اجتهاد ، چنان از بدیهیات اولیه علم حقوق بی بهره و بی اطلاع است  و از چنان عدالتی برخوردار ، که در توجیه اقدامات و افعال غیرقانونی و ناعادلانه خود ،  از هیچ کاری ،  حتی اگر جعل واژه و اصطلاح  علمی  باشد نیز ابایی نداشته و فروگذار نمی نماید.
صادق آملی لاریجانی که بدون پشتوانه علمی لازم و فقدان دانش  و تجربه حقوقی و  قضایی  و بضاعت  مورد نیاز  ، غاصبانه بر مسند قاضی القضاتی تکیه زده و بر خلاف شرع و قانون حکم می راند ، از یکسو وقیحانه شعار عدالت گستری سرداده و مدعی میگردد که دستگاه تحت امرش بدون جهت گیری های سیاسی  و تنها بر اساس قانون  به پرونده های قضایی رسیدگی می نماید و از دیگر سوی ، همزمان به ابداع اصطلاح واهی و مجعول  " عفو از تعقیب " می پردازد تا توجیه و پوششی به ظاهر قانونی برای عدم رسیدگی به اتهام بزرگ فردی از سرسپردگان ( بنا به گفته و اعتراف خودش )  برسازد ، و این همه در حالیست که بسیاری  که فاقد  پشتوانه های مالی ، سیاسی  و باندی  مافیا گونه  می باشند ، نه فقط از رانت  " عفو از تعقیب " که واژه ای جعلی و موهوم  می باشد ، که از بدیهی ترین حقوق انسانی نیز محروم اند و حقوق انسانی آنها با قساوت و شدت هر چه تمام تر از سوی قضات خائن و فاسد برکشیده از سوی نیروهای امنیتی پایمال میگردد . نمونه های فراوانی از قربانیان این قاضیان نامتعادل و ضد بشر وجود دارد که ذکر نام آنها مثنوی هفتاد من کاغذ خواهدشد و از حوصله این مقال خارج است .
دستگاه فاسد قضایی جمهوری اسلامی که در دوران تصدی صادق لاریجانی ، یکی  از بدنام ترین دوران خود را سپری می سازد  ، همچون لکه ننگی بر دامان بشریت است . چه بسیارند مظلومان بیگناهی که در زیر چرخ های این دستگاه خرد و نابود گشته اند  ، چرا که  مصلحت حاکمیت و نوکرانی همچون او چنین  اقتضا  مینموده  و مینماید و در همان حال چه بسیارند  کسانی که بنا به همان مصلحت ها از مصونیت قضایی  ، و به گفته  صادق لاریجانی  از " عفو از تعقیب " بهره مند و برخوردارند.
جالب آنست  که در همین دوران ،  میزان اعطا عفو سالیانه به محکومان ، بطور چشمگیری کاهش  و در مقابل ،  میزان اعدام ها و دیگر محکومیت های سنگین از چنان رشد فزاینده ای برخوردار بوده است که نقطه عطفی در روند اجرای مجازاتهای غیر انسانی و از بین برنده حیات بشمار می آید.
جای بسی تاسف  بر اندک انسان های باقیمانده در این دستگاه فاسد و متعفن است که در برابر بیسوادی مفرط و ظلم و قانون شکنی های این رئیس نادان و نااهل  دستگاه  قضا سکوت پیشه ساخته و دم بر نمی آورند.
دکتر سید مصطفی علوی
12/2/1391    

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر