به خبرهای درج شده : رهبر جمهوری اسلامی در پاسخ به سوالی پیرامون «تملق و چاپلوسی» و با
اشاره به دیدار خود با دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس؛ که در این دیدار عدهای از
دانشجویان در صفهای طویلی در انتظار دستبوسی خامنهای بودند، گفته است که این
حرکت «هرچه هست، صفاست» دراین دیدار یکی از
این پرسشها که از خامنهای پرسیده شده چنین است: «مستحضر هستید که تملق نماد بارز
عدم هویت است و خودتان از معصوم شاهد آوردید که خداوند انسان را حر آفریده است.
سوال این است که آیا صحنههای ناراحتکنندهی صفهای طویل دستبوسی، تملق و حرکت به
سمت عبد غیر شدن نیست؟ اگر چنین است چرا ممانعت نمیفرمایید؟ آیتالله خامنهای در
پاسخ به این پرسش که به لحاظ جایگاه حقوقی و فقهی خامنهای حکم فتوا را دارد گفته
است که این اقدام، اشکال شرعی ندارد. وی گفته است: «صفهای طویلی که به آنها
اشاره کردید صف مردمی است که مایلند با رهبری از نزدیک ملاقات کنند و سخنی به او
بگویند یا از او بشنوند. در این صحنههای پرشور تملق راهی ندارد و هرچه هست، صفا و
محبت دو سویه است. اشکهای شوق و لبخندهای محبت و غمگساریهایی که در این دیدارها
هست در شمار نادرترین و زیباترین پدیدهها در باب پیوند میان مردم و مسئولان است.
آقای خامنه ای اول آنکه شما مرجع تقلید نیستید! زیرا خود مُستحضرید
بعداز مرگ خمینی به جهت حرص وطمع نشستن برمسند قدرت، شما با همکاری آقای رفسنجانی
وتعدادی از آخوندهای قم از جمله آیت الله مشکینی، فازل لنکرانی....به یک شب از حجه
الاسلامی خود را به آیت الله ای رساندید! با اعتراضاتی روبرو شدید که قرار شد شما
مرجع تقلید ایرانیان مُقیم خارج شوید! به مرور زمان و با فوت مراجع شما خود را به
عنوان مرجع جا زدید و انواع فتواها را صادر کردید. این فتوا شما یکی از عجایب ها
به شمار می آید! از زمان برپایی این نظام همیشه سُخن سران نظام وخود شما، گفتن از
بدی کردار مُعاویه بود! ازجمله که مُعاویه شاعران را در بزم ها جمع می کرد و در
مدح او شعر می سرودند، او به آنها طلا ونقره بذل وبخشش می کرد،مهمانیهایی با سران
اقوام راه اندازی می کرد و آنها را با پول و وعده های بسیار می فریفت، کسانیکه به
دیدار او می آمدند دست بوسی از وی می کردند برای تملق وچاپلوسی بوده ، سران نظام،
علما نظام وحتی خود شما این اعمال را تقبیح می کردید و آن را نوعی حیف ومیل بیت
المال می دانستید. بوسیدن دست و تعظیم غیر خدا را گناهی نابخشوده بنده شیطان شدن.
حال همان اعمال را شما بسیار وسیعتر انجام می دهید و کار خود را عملی خوب و بجا و
تعظیم، دست بوسی را نه تملق وچاپلوسی بلکه عشق مردم به خود و با صفا بودن این عمل
می دانید! و نشان دادن احترام مردم به مسئولین می دانید!
به راستی چه فرقی میان شما ومُعاویه است ؟ بذل وبخشش مُعاویه برای
مهمانیها و جمع کردن شعراء، دست بوسی او حیف کردن بیت المال می شود ، تملق گویی
وچاپلوسی او بنده غیر یا شیطان شدن است. اما برای شما همین اعمال در حد بسیار وسیع
انجام میشود و در حدوسیع در سرتاسر دنیا پخش میگردد، میشود عشق به شعرو عرفان،
ضیافت با سران نظام ، دست بوسی از شما عشق وعلاقه مردمی به شما به حساب می آید؟
اگرآوردن شعراء برای عشق داشتن شما به شعر و فرهنگ است پس چرا اکثر
این شعرها درمدح شما گفته می شود؟ این چه نوع فرهنگ دوستی است، که شعر و فرهنگ با
تملق گویی وچاپلوسی درآمیخته میشود؟چرا شعرها در وصف وگسترش فرهنگ و آداب ایرانی وبازکردن فضای علاقه به شعر نیست؟ نه شاعران به
نام، بلکه بسیاری از آنها انسانهای گمنام و به دنبال شُهرت هستند؟ به این تملق
گویان چرا بذل و بخشش میشود ونام آن حیف ومیل بیت المال نمی گیرد بلکه نام این
بخشش ها تشویق وگسترش شعرو ادب و فرهنگ می شود؟
اگر آوردن سران نظام بر سر سُفره های رنگی در زمان معاویه فریفتن بوده،
چرا آوردن سران نظام برسر سفره های رنگی شما نام مُحکم کردن پایه های اسلام را به
خود می گیرد؟ به راستی اگر دست بوسی کردن از مُعاویه ویا پادشاهان بنده شیطان شدن
بود، چگونه دست بوسی از شما جنبه مهرو محبت بین مردم ومسئولان است؟ اگر اینگونه
است و واقعا بوسیدن دست شما عشق دوطرفه است شما چرا این عشق خود را نثارمردم نمی
کنید؟ شما چرا دست کسانی که به دیدار شما آمده اند نمی بوسید و چرا این ابراز عشق
یک طرفه است؟ به نظر شما این خودخواهی نیست که دیگری دست شما را از روی عشق ببوسد
وشما او را نگاه کنید؟ اگر عشق است شما هم دست طرف مُقابل را ببوسید.
آقای خامنه ای به راستی کار شما با معاویه چقدر تفاوت دارد؟ هرکاری که
او میکرده شما بسیار گسترده تر انجام می دهید!
فرق میان شما ومعاویه دراین است کسانیکه به دیدار او می رفتند دست چین نشده
بودند و خود می دانستند که در محضر پادشاه باید دست بوسی کنند، اما کسانیکه به
دیدار شما می آیند دست چین می شوند وآموزش می بینند که چگونه و درکجا برسر صف دست
بوسی وچاپلوسی بایستند. فرق شما با معاویه این است او خود را یک پادشاه می دانست
اما شما خود را مروج دین. او ضربه ایی به حکومت ویا دین نمی زد چون پادشاهی بود و
کسانیکه به دیدارش می رفتندرسم پادشاهی رابجا می آوردندو او نیز بذل وبخشش
پادشاهی، اما شما ضربه به دین می زنید اعمال خود
را به اسم مروج دین بودن انجام می دهیدو نوعی بت سازی می کنید! و ضربه ای
به دین می زنید کار شما بدتر است یا مُعاویه؟ او خود را پادشاه می دانست وشما خود
را مروج دین خدا. آقای خامنه ای اگر عشق مردم را به خود می خواهید ببینید بدون
محافظ و سرکوب درمیان مردم حاضر شوید، نه مردم را دست چین کنید وبه دیدار خود
ببرید. اینگونه عشق و محبت دیدن باصفاتر
نیست؟
زنده وپاینده ایرانی وایران جانم فدای ایران
نویسنده سبحان مروتی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر